شايانشايان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

خانواده سه نفره ما

هفته32

سلام به شايانكم و به همه دوستان ورودمون به هفته 32 و ماه هشتم با هم بودنمون مبارك باشه عزيزم .ماماني ديگه سنگين شده البته به نسبت خودم چون در مقايسه با خانمهاي حامله ديگه تازه جمع و جورم واقعا نمي دونم اونا چه كار مي كنن. اين هفته ماماني و بابايي از شاهرود مي آن  آخ جون  ما هم چند روز مي خوريم و مي خواببم البته يه عالمه كار عقب افتاده هست كه فكر نكنم زياد وقتي واسمون بذاره آخه ديگه بايد واسه اومدنت آماده بشيم . ديروز با يه جمعي از دوستان رفتيم دماوند.راستش فكر كنم بهت خيلي خوش نگذشت چون جايي كه رفتيم يه تيكه خاكي داشت. شما هم جمع شده بودي يه گوشه و از حركات سينوسي و رقصاي خفنت خبري نبود تازه غذا هم جوج...
30 مهر 1390

هفته 31

سلام به پسر نازم شايان قهرمانم ديگه پسري من آقا شده و هفته 31 رو هم داريم باهم تموم مي كنيم.خيلي هم شيطون تر شده و همش اينور اونور مي ره و جمع مي شه و شيرين كاري در وكنه. منم ديگه نمي تونم با سرعت كارامو انجام بدم . البته راستش پسري، هرچي كه به آخر نزديك مي شيم من استرسم از بابت به دنيا آوردنت بيشتر مي شه.آخه اين ماهها ممكنه اتفاقات غير مترقبه بيافته  و منم كه تجربه اي ندارم يه كم برام دلهره ايجاد مي شه.البته از خدا مي خوام كه همه چيز نرمال و خوب پيش بره و تو رو صحيح و سالم بدنيا بيارم و تحويل باباييت بدم و جايزه بگيرم   راستي ديگه داريم مي ريم دنبال خريدات .حتما چيزايي كه برات مي خريم رو مي پسندي و به سليقه ما...
26 مهر 1390

هفته29

سلام به شايان كولوچوي خودم الهي تو هفته 29 با هم بودنمون خوب و خوش باشي .نميدوني اگه يه روز كم تكون بخوري چقدر نگرانت مي شم.كاشكي مي شد از اين بيرون ببينمت و همش مواظبت باشم .فكر كنم تا چند سال بعد وسايلي اختراع بشه كه مامانا راحت از بيرون هر وقت كه دلشون بخواد ني ني ها رو ببينن و حالشو ببرن . راستي ماماني فوق ليسانسشو بيخيال شد چون متخصصان گفتن كه پسري كه به دنيا بياد وقتي برات نمي ذاره .تازه اگه ماماني استرس داشته باشه واسه شاياني خوب نيست .تو دعا كن واسه مامان كه بعدا بتونه درسشو ادامه بده ديشب با اميدجون و يه عمو  ويه خاله از مجموعه هاي عموها و خاله هاتون رفتيم سينما آزادي فيلم زندگي با چشمان بسته در موردش نظري ن...
13 مهر 1390

پسرگلم شايان خوشگلم

سلام به پسرگلم شايان خوشگلم سلام به دوستاي خوبمون كه برامون نظر مي ذارن بالاخره پسري ما هم اسم دار شد اونروزي كه اسم پسري قطعي شد و صداش كرديم كلي ذوق زده شد و تموم روز تو دلم ورجه و وورجه كرد فكر كنم خيلي منتظر بود. ديروز رفتم آزمايش ديابت رو دادم و واكسن هم زدم و حسابي سوراخ شدم .شايان جونم هم كلي گشنه موند و كلي هم شربت قند خورد خيلي بد بود راستي تعطيلي شنبه رفته بوديم طالقان درواقع اسم ني ني رو اونجا قطعي كرديم.خيلي خوش گذشت مخصوصا با شيرين كاري هاي باباي شايان و غذاهاي خوشمزه اي كه آقايون پختن و هواي عالي.خلاصه يه سفر دسته جمعي خيلي خوب كه همه هواي شايان و مامانشو داشتن    ...
6 مهر 1390
1